05 مرداد 1398 - 09:58

نقاط قدرت و ضعف نیروی نظامی آمریکا

پاشنه آشیل‌های نطامی آمریکا در سال‌های اخیر افزایش یافته و توانایی این کشور برای درگیری در چند نقطه به صورت همزمان کاهش یافته و سعی میکند دفاع در مناطق مختلف را به کشور‌های منطقه واگذار کند و خود به صورت مستقیم بر چین و سپس روسیه تمرکز کند.
کد خبر : 3558

پایگاه رهنما :

پس از روی کار آمدن ترامپ دوباره بحث میزان توانایی نظامی آمریکا به یکی از مسائل برجسته امنیت ملی و سیاست خارجی این کشور تبدیل شد. ترامپ همچنان به دنبال ائتلاف سازی منطقه‌ای و جهانی علیه کشور‌هایی است که برای آمریکا تهدید محسوب میشوند. باوجودی که او توجه چندانی به قدرت نرم و دیپلماسی عمومی آمریکا ندارد بنابراین این ائتلاف سازی‌ها ریشه در میزان توانایی نظامی آمریکا به عنوان کشوری دارد که خود را هژمون دانسته و ادعا میکند توانایی درگیری نظامی در چند نقطه از جهان را دارد؛ لذا بررسی آخرین وضعیت توانایی نظامی این کشور، درک بهتری از جهت گیری‌های سیاسی و نظامی آمریکا در نقاط مختلف جهان پیش روی می‌نهد.

تجهیزات نظامی متعارف و بودجه

آمریکا با بودجه نظامی ۷۱۶ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۹ همچنان بالاترین بودجه دربین کشور‌های جهان را به خود اختصاص داده که تقریبا برابر بودجه نظامی ۹ کشور پس از خود است. این بودجه ۳.۲ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور محسوب می‌شود. براساس آماری که پنتاگون در سال ۲۰۱۹ منتشر کرد کل پرسنل نظامی نیرو‌های شش گانه نظامی آمریکا ۲۸۷۰۰۰۰۰ نفرند. اگر سه محور نیروی زمینی، هوایی و دریایی آمریکا را بررسی کنیم چند شاخصه در نیروی نظامی آمریکا برجسته است یکی تعداد زیاد پایگاه‌های نظامی که شامل ۴۸۰۰ سایت بزرگ و کوچک در آمریکا و سراسر جهان است و دوم تعداد زیاد جنگنده در نیروی هوایی این کشور است که با ۱۳۳۶۲ انواع مختلف هواپیما و بالگرد فاصله قابل توجهی با روسیه که به عنوان دومین قدرت هوایی با ۳۹۱۴ هواپیما و بالگرد دارد. در نیروی دریایی نیز با داشتن ۲۰ ناو هواپیمابر و هلی‌کوپتر از هرکدام از ۱۲ کشوری که این تجهیزات دریایی را در اختیار دارند بیش از ۸۰ درصد به لحاظ تعداد جلوتر است. این آمار چشمگیر ابهت ویژه‌ای در زمینه تجهیزات نظامی متعارف به آمریکا داده است تا بتواند سایرقدرت‌های بزرگ را از به چالش کشیدن هژمونی خود منصرف کند، اما این ظاهرکلی قدرت متعارف آمریکاست، زیرا برخی کشور‌ها با رصد آمار و فعالیت‌های نظامی آمریکا سعی در ایجادتوان بازدارندگی و مقابله با تهدیدات احتمالی آمریکا داشته اند.

ضعف‌های آمریکا در قدرت متعارف

یکی از دلایل قدرتمند شدن آمریکا پس از دو جنگ جهانی دور بودن از کانون‌های بحران و همچنین درگیری بخش زیادی از نیرو‌های زمینی متفقین و کشور‌های متحد آمریکا در این جنگ‌ها و عمده فعالیت آمریکا پشتیبانی هوایی بود. با همین استراتژی، آمریکا به پیشواز جنگ ویتنام رفت به گونه‌ای که عملیات هوایی خود در جنگ ویتنام را به ۲.۲ برابر جنگ جهانی دوم رساند، اما نبرد نامتقارن در این جنگ و عملیات پارتیزانی ارتش ویتنام باعث نتایج غیر قابل پیش بینی برای آمریکا شد؛ به گونه‌ای که از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۳، ۸۵۰۰ هواپیما از دست داد. همچنین بیش از ۵۸ هزار نفر از نیرو‌های ارتش آمریکا کشته شدند تا جایی که نیکسون و کسینجر ناچار شدند با فریب شوروی در یک استراتژی حمله دروغین، از طریق شوروی ویتنام شمالی را ترغیب به صلح پاریس با آمریکا برای خروج از باتلاق ویتنام کنند.

در جنگ عراق آمریکا برای غلبه بر ضعف نیروی زمینی خود سه روش عمده را درپیش گرفت ۱- استفاده از جنگ روانی و به خدمت گرفتن چند تن از افسران رده بالای نظامی صدام حسین؛ «سمعان عبد‌المجید» مترجم مخصوص صدام حسین در کتاب «سال‌های صدام» چند تن از این افراد از جمله سرلشکر «عبد‌الجلیل الحبوش» رئیس سازمان اطلاعات نظامی عراق و سرلشکر «ماهر سفیان التکریتی» مسئول دفاع موشکی بغداد نام میبرد که قبل از حمله با آمریکا همکاری نمودند. ۲-استفاده از استرانژی شوک و ترس (shock and awe) با استفاده از حرکات نمایشی و جذاب قبل از حمله از پیاده نمودن نیرو، فریب، اطلاعات دهی غلط برای القا این تفکر به دشمن که از هرگونه واکنشی ناتوان است. این دکترین اولین بار در سال ۱۹۹۶ در دانشگاه دفاع ملی آمریکا مطرح شد و هدف آن تسلط سریع (rapid dominance) بر دشمن بود در جنگ عراق برای تسلط با کمترین تلفات نظامی مورد استفاده قرار گرفت. ۳-سومین بخش دکترین نظامی آمریکا برای پوشش ضعف نیروی زمینی که جان پیترز نیز به آن اشاره میکند ابتکار عمل در حملات غافلگیرانه هوایی بود با این حال ارتش آمریکا نتوانست از تبعات ضعف نیروی زمینی خود برکنار بماند و طی ۹ سال از زمان حمله به عراق ۴۴۰۸ نفر از نیرو‌های آمریکایی کشته شدند.

از این زمان به بعد آمریکا تلاش کرد با ایجاد داعش بخش عمده عملیات زمینی خود را با مهندسی پیچیده داعش از طریق این نیرو در عراق پیش ببرد. در مجموع ارتش آمریکا در نیروی نظامی فعال از چین عقب‌تر قرار گرفته، روسیه و چین در تعداد تانک‌ها و موشک انداز‌های تاکتیکی توانستند در برابر آمریکا بازدارندگی ایجاد کنند. کشور‌هایی مانند ایران، کره شمالی، چین و روسیه که سابقه تهدیدات دریایی آمریکا را مشاهده کرده بودند قدرت دفاع ساحلی خود را طی این سال‌ها بالا بردند به گونه‌ای که کره شمالی و ایران در ناوگان‌های گشتی دریایی قدرت اول و دوم را دارند. همچنین چهار کشور مزیور طبق آمارگلوبال فایر پاور در تجهیزات نظیر تعداد ناوچه‌ها، مبارزه با مین و زیردریایی‌ها توانسته اند در این تجهیزات متعارف دریایی بازدارندگی ایجاد کنند به گونه‌ای که آمریکا توانایی نزدیک شدن به ساحل این کشور‌ها را ندارد و برای غلبه بر این نقص ناچار به ایجاد ائتلاف‌های دریایی در اطراف این کشورهاست. علاوه بر این با وجودی که استخوان بندی ارتش آمریکا، پایگاه‌های این کشور است با بالاگرفتن تنش‌ها در خاورمیانه در گزارش ۲۰۱۸ پایگاه‌های نظامی (base structure report) از ذکر تعداد و موقعیت پایگاه‌های عراق و افغانستان خودداری کرد.

قدرت موشکی و هسته‌ای

آمریکا تنها ۴ سال از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹ که شوروی اولین آزمایش اتمی خود را انجام داد، تنها قدرت اتمی جهان بود. با افزایش تعداد کلاهک‌ها و موشک‌های بالستیک شوروی آمریکا طی توافق‌های استارت یک در سال ۱۹۹۱، سارت در سال ۲۰۰۲ و استارت جدید در سال ۲۰۱۰ محدویت‌های کلاهک‌های هسته‌ای و موشک‌های دوربرد را بپذیرد. براساس داده‌های تارنمای statista در مجموع تعداد کلاهک‌های هسته‌ای فعال یا از رده خارج روسیه ۴۰۰ قبضه بیشتراز آمریکاست با این حال با توجه به قدرت تخریب متقابل این سلاح‌ها (mutually assured destroction) هنوز بین آمریکا و روسیه بازدارندگی وجود دارد، اما آمریکا امیدوار است با توجه به ضعف بنیه اقتصادی روسیه در سال‌های اخیر این کشور از توانایی نوسازی سلاح‌های هسته‌ای خود عقب بماند و قدرت ضربه تلافی در سال‌های آینده از روسیه گرفته شود.

با این وجود روسیه و چین به جای سرمایه گذاری عظیم بر روی سلاح‌های هسته‌ای بالستیک در چند سال اخیر بر موشک‌های فراصوت و کروز با برد کمتر از ۵۰۰۰ کیلومتر سرمایه گذاری کردند. آمریکا که خود را در این زمینه عقب‌تر از رقبا می‌دید با روی کار آمدن ترامپ در سند بازبینی هسته‌ای برای جبران این نقیصه در کوتاه مدت به صورت ضمنی این کشور‌ها را تهدید به تلافی هسته‌ای در برابر حملات موشکی نمود. روسیه مهرماه گذشته موشک فراصوت K-۳۰۰P Bastion-P ضد کشتی را آزمایش نمود، دو سال پیش نیز از موشک‌های فراصوت آوانگارد رونمایی کرد که گفته میشود از لایه‌های دفاعی آمریکا در اروپا عبور میکند. چین نیز موشک‌های فراصوت دانگ فنگ ۲۶ را آزمایش کرد. پکن دو ماه پیش نیز از نوع جدیدی موشک فراصوت «وای جی ایکس ایکس» خبر داد که قابل نصب بر روی ناوشکن بوده و میتواند ناو‌ها و کشتی آمریکا را هدف قرار دهد.

علاوه بر آن با توجه به اینکه توانایی هدف گیری اجسام رادار گریز را نیز دارد احتمالا چین این نوع موشک را برای هدف گیری اف ۳۵ به کار ببرد که آمریکا قصد دارد برای رهگیری موشک‌های چینی و روسی قبل از پرتاب از آن استفاده کند. ترامپ برای جبران ضعف آمریکا در مقابله با موشک‌های جدید چینی و روسی از پیمان موشک‌های میانبرد خارج شد و در سند بازبینی دفاع موشکی ۲۰۱۹ پروژه دفاع فضایی را پیش کشید و ردیاب‌های جدیدی نیز در مسیر موشک‌های زمین پایه ودریاپایه نصب کرد. با این حال، رئیس آژانس دفاع موشکی آمریکا موفقیت آن‌ها را ۵۰ درصد پیش‌بیینی کرد. برای جبران این نقیصه، آمریکا در بازبینی دفاع موشکی تصمیم گرفت از پهپاد‌ها و هواپیما‌های اف ۳۵ به عنوان حسگر‌های تشخیص مراحل اولیه آماده سازی و پرتاب موشک استفاده کند. به هیمن دلیل «جفری لوئیس» رئیس برنامه منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای در موفقیت اف ۳۵ برای چنین عملیاتی تردید جدی می‌کند، زیرا اف ۳۵ باید به هدف بسیار نزدیک شود.

در مجموع پاشنه آشیل‌های نطامی آمریکا در سال‌های اخیر افزایش یافته و توانایی این کشور برای درگیری در چند نقطه به صورت همزمان کاهش یافته و سعی میکند دفاع در مناطق مختلف را به کشور‌های منطقه واگذار کند و خود به صورت مستقیم بر چین و سپس روسیه تمرکز کند.

کمیسیون تدوین استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن ۲۱ (American security in ۲۱ century) در سال ۲۰۰۱ ارزیابی از تهدیدات و مسائل جهان انجام داد که چشم اندازی ۲۵ ساله را در نظر میگرفت، اما اکنون قبل از ۲۵ سال تهدیدات جدیدی ظهور کرده که ترامپ ناچار است هرچه سریعترآمریکا را قبل از ۲۰۲۵ به شرایط مطلوب بازدارندگی و تهاجم احتمالی در برابر همه تهدیدات متنوع نظامی برساند. امری که رسیدن به آن دشوار است وترامپ گزینه آسیب اقتصادی به چین را دست یافتنی‌تر از آن می‌داند.
منبع: الوقت

ارسال نظرات